ضرب المثل با چ

در این صفحه ضرب المثل هایی که با حرف چ شروع می شوند آورده شده است.

ضرب المثل های فارسی که با چ آغاز می شوند به همراه معنی آنها آمده است. برخی از ضرب المثل ها هم شعر یا مثل مشابه یا هم معنی دارند.

 

چشمم آب نمی خورد

چو آب استاده شد یابد عفونت

چو نوشیدن از دست جانان بود / هر آبی که هست آب حیوان بود

چه برایش آب بیاوری چه کوزه اش را بشکنی

چوب تر را چنان که خواهی پیچ / نشود خشک جز به آتش راست

چرا آدم از تنگ موری برود که دزد بزندش

چوب تو آستین کردن

چون شدی پای بند اهل و عیال دگر آسودگی مبند خیال

چون خشت به آسیا بری خاک آری

چشم هایش آلبالو گیلاس می چیند